۱۳۹۰ تیر ۲۱, سه‌شنبه

آقای! احمدی نژاد که با بی شرمی گفتی که در ايران حتي

 يک فقير هم وجود ندارد! اين کودک پنج ساله کارگر

ساختمان است

ايران يکي از ثروتمند ترين کشورهاي جهان به شمار مي آيد. اما ثروندش براي شهروندانش نيست. تمام ثروت جمهوري اسلامي در اختيار ولي فقيه قرار دارد که قسمت عمده آن را به سپاه داده است تا قدرتش را حفظ کند.
چرا بايد دختر بچه پنج ساله اي پا به پاي پدرش به مدت هشت ساعت کار کند ؟


در کشاکش جملاتي که از ذهنم مي گذشت به ياد آقاي محصولي ميليادر معرف کابينه دولت هم افتادم. ياد روزي که آقاي احمدي نژاد در مجلس شوراي اسلامي در دفاع از ثروت باد آورده آقاي محصولي مي گفت. مدتي آقاي محصولي در دولت مشغول به کار بود. بعد بازنشسته شد و مشغول به فعاليت در شغل آزاد شد و ثروت مند گرديد.

***
آقاي رئيس دولت اين کودک پنج ساله کارگر ساختمان است

دخترک به دليل فقر مالي پدرش، مجبور است روزها هشت ساعت کارگري کند. روزنامه دنياي اقتصاد مصاحبه تکان دهنده اي از وضعيت بغرش خانواده ايراني را منتشر کرد. انتشار اين خبر بازتاب گسترده داشته و افراد بسياري با روزنامه تماس گرفته و خواهان ياري به اين خانواده و کودک پنج ساله شدند.

وقتي مصاحبه و وضعيت زندگي اجتماعي اين کودک پنج ساله را خواندم، ياد سخنان رئيس جمهور افتادم که با بي شرمي تمام گفت که در ايران حتي يک فقير هم وجود ندارد.

پدر يگانه مي‌گويد: به دليل اينکه يگانه را روزها سر ساختمان مي آورم، او نيز پا به پاي من کار مي کند و فعاليت‌هاي سبکي همچون حمل‌ کيسه‌هاي مصالح ساختماني را انجام مي دهد. او مي‌گويد: يگانه چند روز پيش به خاطر گرد و خاک ناشي از گچ و سيمان مريض شده و يک شب تمام تب کرده است.

اين کارگر کوچک ساختماني اميدوار است که مسوولان و شرکت‌هاي ساختماني براي استخدام پدرش به عنوان يک سرايه‌دار از خانواده‌اش حمايت مالي کنند.




متن زير گفت‌وگو با اين کودک 5 ساله است، دختري که اگر چه فقير است، اما پدرش براي تربيت او نهايت تلاش خود را کرده است.

يگانه! چرا اينجا کار مي‌کني؟

پدرم مريض است و پول نداريم. من هر روز با او مي‌آيم که در خانه تنها نباشم. پدرم پايش درد مي‌کند هر وقت کيسه‌هاي سيمان را بلند مي‌کند اذيت مي‌شود و شب‌ها از شدت درد خوابش نمي‌برد. من زور ندارم، اما کمکش مي‌کنم که کمتر اذيت شود.

خانه‌تان کجاست؟

خيلي دور است ما در خانه‌مان يخچال و تلويزيون و تلفن نداريم.

چرا پيش مادربزرگ يا خاله‌ات نمي‌روي؟

مادرم مرده است. تازه مادر بزرگم هم مرده و خاله و عمه هم ندارم.

چه درخواستي از مسوولان داري؟

پدرم نمي‌تواند کار کند، اما اگر کار نکند پول نداريم. هيچ‌ کس کمکمان نمي‌کند. پدرم مي‌گويد اگر سرايدار يک ساختمان شود زندگي‌مان خوب مي‌شود.(دنياي اقتصاد)

بياييد با هم سري به چند کيلومتر بالاتر بزنيم. جايي که جواني خودروي سه ميلياد توماني زير پايش است. چند روز پيش وقتي که روزنامه شرق را مطالعه مي کردم، خبري توجه من را به خود جلب کرد. جواني يک خودروي سه ميليارد توماني زير پايش بود و از داشتن اين ماشين ناراضي بود و دوست داشت ماشين جديدتري سوار شود.





 اين اختلاف طبقاتي به نظر شما نشات گرفته از چيست؟

چرا بايد دختر بچه پنج ساله اي پا به پاي پدرش به مدت هشت ساعت کار کند و در آنسوي شهر جواني خودروي سه مليارد توماني زير پايش باشد .

در کشاکش جملاتي که از ذنم مي گذشت به ياد آقاي محصولي ميليادر معرف کابينه دولت هم افتادم. ياد روزي که آقاي احمدي نژاد در مجلس شوراي اسلامي در دفاع از ثروت باد آورده آقاي محصولي مي گفت. مدتي آقاي محصولي در دولت مشغول به کار بود. بعد بازنشسته شد و مشغول به فعاليت در شغل آزاد شد و ثروت مند گرديد.

 اينها را عرض کردم تا به بيشتر خودمان را و دولتمان را بشناسيم.

در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران که نظامي بر پايه ديکتاتوري اسلامي است، قوانيتي به نفع شهروندان ايراني وجود دارد که 32 سال است متروک مانده است.

قانون اساسي به دو قسمت عمده تقسيم مي شود.

قسمت اول که منافع حاکمان جمهوري اسلامي ايران را تامين مي کند و قسمت دوم منافع شهروندان ايراني به رسميت شناخته شده است. منافعي همچون داشتن شغل، مسکن؛ آزادي هاي اجتماعي و تامين اجتماعي، آموزش و پرورش رايگان و غيره. قوانين مربوط به حاکميت  تاکنون بدون کوچک ترين کم و کاستي اجرا شده است و همچنان ولايت مطلقه فقيه هر چه بگويد مجلس و دولت و قوه قضاييه سراپا گوش خواهند بود و تنها در اين قسمت، حفظ قدرت و نظام داراي اهميت است. اما در قسمت دوم که حق شهروندان مطرح مي گردد، تاکنون متروک مانده است، داشتن مسکي، آموزش و پرورش رايگان، شغل ، امکانات بهداشتي از جمله حقوقي است که شهروندان ايراني تا کنون از آنها محروم مانده اند.

اما برگرديم به دختر به پنج ساله کارگري که با دستان نحيفش مجبور است، پا به پاي پدرش کار کند. در بسياري از کشورهاي پيشرفته جهان، کودکان تا سن 18 سالگي از حمايت کامل دولت بهره مي برند. در نروژ زماني که فرزندي به دنيا مي آيد دولت در همان زور تولد مبلغي در حدود سه هزار و پانصد کرون که مبلغي در حدود هفت ميليون تومان است، به حساب مادر يا پدر فرزند واريز مي کند. مادر در قبال پرستاري فرزندش ماهانه مبلغي در حدود يک هزار و پانصد کردن دريافت مي کند. همه چيز براي کودکان رايگان است و تا سن هجده سالگي هزينه درمانشان به عهده دولت است. حقوق کودکان در اولويت قرار دارد و هيچ کس حق ندارد کودکي را تنبيه کرده و يا مجبور به کار کند. اين در حالي است که در آمد کشور ايران چند صد برابر کشور نروژ است. ايران يکي از ثروتمند ترين کشورهاي جهان به شمار مي آيد. اما ثروتش براي شهروندانش نيست. تمام ثروت جمهوري اسلامي در اختيار ولي فقيه قرار دارد که قسمت عمده آن را به سپاه داده است تا قدرتش را حفظ کند. در آلمان يک سوم بودجه کشور اختصاص به کودکان دارد و تربيت کودکان مهمترين وظيف دولت به شمار مي آيد.

اما در ايران ..... 
محمد مصطفایی ،وکیل دادگستری
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin