۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه


اژه‌ای: حصـر خـانگی بـه ‌صــلاح برخی افــراد است


در حالی که ۲۰۰ روز از حبس خانگی  میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی می‌گذرد، غلامحسین محسن اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه برای نخستین بار به عنوان یک مقام رسمی، به آن واکنش نشان داد و گفت حصر خانگی آنها به نفع خودشان است.

میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی پس از تظاهرات گسترده هواداران جنبش سبز در روز ۲۵ بهمن ماه سال گذشته در خانه‌های خود در حبس نگه داشته شد‌ند و  ماموران ارتباط  آنها با دنیای خارج را قطع کردند.

در این میان فاطمه کروبی، برای انجام امور پزشکی مدتی است که  از حصر خارج شده و  این در حالی است که بنا درخواست مهدی کروبی، محل حصر وی برای آسایش  همسایه‌ها به مکان دیگری انتقال یافته است.

در این مدت با وجود اتهام‌های متعددی که از تریبون‌های رسمی و غیر رسمی علیه دو نامزد ریاست‌ جموری سال ۱۳۸۸ به میرحسین موسوی و مهدی کروبی زده شده، هنوز هیچ رویه  قضایی برای حبس خانگی آنها طی نشده است.

روز دوشنبه، غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه و دادستان کل کشور، در پاسخ به خبرنگاری که از «جایگاه حصر قضایی» و بازداشت خانگی در نظام قضایی در مورد آنها، پرسید، گفت: «مباحث آیین دادرسی نیز در این زمینه مطرح نمی‌شود، ولی برخی از افراد به نفع خودشان است كه محدودیت‌هایی داشته باشند. بنابراین آیین دادرسی و تعبیر به بازداشت اینجا مطرح نیست.»

سخنگوی قوه قضاییه  افزود: «گاهی اوقات دستگاه‌های ذیربط كه شاید حتی متشكل از چند دستگاه باشند، تشخیص می‌دهند كه محدودیت‌هایی را در ارتباط با شخص، اشخاص یا حتی برخی از اصناف ایجاد كنند كه پیشگیری از اتفاقات آینده را انجام بدهند.»

حبس خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و  فاطمه کروبی در حالی صورت گرفت که آنها اعلام کرده بودند حاضرند در یک دادگاه صالحه به اتهامات خود پاسخ دهند.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی بر این پافشاری داشتند که در انتخابات تقلب شده، و در حالی که  شماری از اعضای شورای نگهبان علنا از یک کاندیدا حمایت کرده‌اند نمی‌توانند مرجعی دوباره برای رسیدگی به شکایات باشند.

بسیاری از اصلاح‌طلبان نیز در  دادگاه‌های موسوم به «کودتای مخملی» به طور دسته‌جمعی به خاطر  به چالش کشیدن نتایج انتخابات به محاکمه کشیده شدند.

این در حالی است که جمع زیادی از اصولگرایانی که موسوی و کروبی را «فتنه‌گر» خوانده، خود در ماه‌های اخیر از  یک برنامه سازمان‌دهی شده از سوی دولت محمود احمدی‌نژاد برای پیروزی در انتخابات  سخن می‌گویند؛ برنامه‌ای که به گفته خود احمد جنتی، دبیر سابقا حامی محمود احمدی‌نژاد، پول‌های کلانی برای آن خرج شده است.

بنا به تصریح، صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، بدون رضایت اعلام خامنه‌ای حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی امکان‌پذیر نبوده است.

از سوی دیگر در ملاقات‌های محدودی که با میرحسین موسوی و مهدی کروبی از سوی اعضای درجه یک آنها صورت گرفته، شرایط حبس خانگی آنها نامساعد توصیف شده  است.

مادر زهرا رهنورد، در ملاقاتی که با فرزند و داماداش داشت، از وضع سلامت آنها به شدت ابراز نگرانی کرده بود.

فاطمه کروبی  نیز تصریح کرده است که در طول ۱۹۰ روز بازداشت، مهدی کروبی تنها یک روز اجازه هواخوری داشته و از حق داشتن کتاب و روزنامه هم محروم بوده است.


  اعدام یک زندانی در قزوین

اعدام سه نفر به جرم لواط در زندان اهواز
article picture
 
شنبه، دوازدهم شهریور ماه سال جاری یک زندانی در محوطه زندان قزوین اعدام شد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احسان شعبانی فرزند کامل اهل روستای اصلانیک از توابع شهرستان سلماس در زندان قزوین اعدام شد.

لازم به ذکر است که یک شنبه سیزدهم شهریور ماه جسد نامبرده را تحویل خانواده‌اش دادند، اتهام نامبرده از طرف مقامات قضایی ایران جرایم مربوط به مواد مخدر ذکر شده است.

***********
شش نفر در اهواز به دار آویخته شدند:

اعدام سه نفر به جرم لواط در زندان اهواز


حقوق بشر ایران، ۱۴ شهریور ۱۳۹۰: بنا ابه گزارش های رسیده از ایران بامداد دیروز یکشنبه شش زندانی در زندان کارون اهواز اعدام شدند.

خبرگزاری ایسنا به نقل ازسرپرست روابط عمومي دادگستري خوزستان عبدالحميد امانت نوشت: حكم اعدام سه مجرم به نام‌هاي "م،ط"، "ط، ت" و "م،چ" صبح امروز در اهواز اجرايي شد. اين سه مجرم به استناد مواد ۱۰۸ و ۱۱۰ قانون مجازات اسلامي، به دليل ارتكاب به اعمال منكر و خلاف شرع از سوي شعبه 17 دادگاه انقلاب اسلامي اهواز به اعدام محكوم شدند.

مواد مذکور در زمینه "مجازات حد لواط" میباشند . در قوانین مجازات اسلامی در قسمت تعريف و موجبات حد لواط چنین آمده است: ماده ۱۰۸ : - لواط وطي انسان مذكراست چه بصورت دخول باشدياتفخيذ (توضیح: رابطه جنسی بین دو مرد )، ماده ۱۰۹ - فاعل و مفعول لواط هر دو محكوم به حد خواهندشد ، ماده ۱۱۰ - حد لواط در صورت دخول قتل است و كيفيت نوع آن در اختيار حاكم شرع است .

در این گزارش اشاره ای به جزییات بیشتر در مورد چگونگی اثبات لواط این سه نفر نشده است ، ولی ایسنا به نقل از عبدالمجید امانت نوشت : اين سه‌نفر علاوه بر ارتكاب به اعمال ناپسند، مرتكب اعمال ديگري مانند آدم‌ربايي و سرقت مقرون به آزار هم شده بودند.

محمود امیری مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران ضمن محکومیت شدید اعدام های امروز گفت: "گزارش اعدام های امروز بر اساس مواد ۱۰۸ و ۱۱۰ قانون مجازات اسلامی میتوانند جزو موارد نادری باشند از اعتراف مقامات ایران در مورد اجرای حکم اعدام برای لواط و اعمال همجنسگرایانه ". امیری مقدم افزود: در گذشته احکام اعدام برای لواط غالبا همراه با تجاوز به عنف بوده است، اما در گزارش امروز اشاره ای به تجاوز به عنف در این پرونده نشده است ".

سازمان حقوق بشر ایران در حال بررسی بیشتر این پرونده برای اطلاعات بیشتر میباشد و از همه هموطنان در این زمینه تقاضا ی همکاری میکند.

گزارش دیروز ایسنا همچنین از اعدام سه نفر دیگر در زندان کارون اهواز خبر داد. ایسنا نوشت: "ع،ح" به دليل حمل و نگهداري ۶ كيلوگرم و ۳۰۹ گرم هروئين از سوي شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامي اهواز به اعدام محكوم شد؛ اين راي از سوي دادستان كل كشور مورد تائيد قرار گرفت و صبح امروز در اهواز اجرا شد"، " همچنين دو نفر مجرم به نام‌هاي "ج،ن" و "الف.ش" به اتهام ارتكاب عمل نامشروع تجاوز به عنف و سرقت در يكي از شهرستان‌هاي استان، امروز در زندان كارون اهواز اعدام شدند؛ حكم اعدام اين دو تن هم طبق ماده ۸۲ ، ۶۳ و ۱۰۵ قانون مجازات اسلامي، از سوي شعبه ۱۷ دادگاه كيفري خوزستان صادر و توسط شعبه ۱۵ ديوان عالي كشور مورد تاييد قرار گرفت".

سازمان حقوق بشر ایران طبق بیانیه ای در مورد احتمال موج جدید اعدام ها در آینده نزدیک هشدار داد. امیری مقدم سخنگوی این سازمان گفت: "گزارش های نگران کننده زیادی در مورد اعدام های برنامه ریزی شده در روزها و هفته های آینده بدست ما رسیده است و طبق این گزارش ها تعدادی از این اعدام ها قرار است در شهر های مختلف در ملاء عام اجرا شوند ". وی افزود: "پس از یک توقف یک ماهه در اعدام های رسمی به دلیل ماه رمضان، ما نگرانآغاز موج جدیدی از اعدام هستیم".




نامه شبنم مددزاده از زندان به احمد شهید: «مرگ خوب است، اما برای همسایه»

شبنم مددزاده، زندانی سیاسی، در نامه‌ای خطاب به احمد شهید، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل در خصوص ایران، از او درخواست کرده که در آستانه ماموریت جدید خود «جهان را از مظالمی که بر زندانیان می‌رود آگاه ساخته» و «مانع از تداوم این بیدادگری‌ها» شود.شبنم مددزاده نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم کرج که هم اکنون به همراه تعدادی دیگر از زنان زندانی سیاسی در بند نسوان اوین نگهداری می‌شود، در تاریخ ۱ اسفند ۱۳۸۷ توسط ماموران امنیتی بازداشت و در دادگاهی که در تاریخ۲۰ بهمن ۸۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد، به تحمل ۵ سال حبس تعزیری همراه با تبعید به زندان رجایی شهر کرج محکوم شد. حکم زندان وی در تاریخ ۱۲ خرداد ۸۹ از سوی دادگاه تجدید نظر تایید شد.فرزاد مدد‌زاده نیز که به دنبال دستگیری خواهرش بازداشت شده بود در حکم مشابهی که دریافت کرد به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود که دو ماه پیش از زندان رجایی شهر به بند امنیتی ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد که تا این لحظه هیچ خبری از او در دست نیست.متن نامهٔ شبنم مدد‌زاده که در اختیار کمیته گزارشگران حقوق بشر قرار گرفته در پی می‌آید:

بسم الحق

برای اولین بار، این نامه را از طرف یک جوان دانشجوی زندانی، خطاب به آقای احمد شهید، گزارشگر ویژهٔ حقوق بشر سازمان ملل می‌نویسم:

آقای احمد شهید؛

صحبت از سفر شما به کشورم است. کشوری در مشرق زمین، در منطقه‌ای به اسم خاورمیانه. منطقه‌ای که در سال‌های اخیر چشم‌ها به آن خیره شده است و هر لحظه چشم انتظار اتفاق جدیدی است. ولی من نه با خاورمیانه کاری دارم و نه به چشم‌هایی که به آن خیره شده است. من با کشوری در جنوب غربی آسیا که به سان گربه‌ای در نقشهٔ جهان جا خوش کرده است کار دارم. کشوری که با توجه به قطعنامهٔ اخیر سازمان ملل مسئولیت تهیه گزارش در خصوص وضعیت حقوق بشرش به شما محول شده است. آری، من از ایران و از قلب تپنده‌اش، زندان اوین با شما صحبت می‌کنم. این روز‌ها در محافل سیاسی، روزنامه‌ها، اخبار و... موضع گیری مقامات مختلف دولتی در مورد سفر شما را به عنوان نماینده ویژهٔ حقوق بشر و تصمیم شما برای تهیه گزارشتان است.نمی‌دانم برای کشوری که رئیس دولتش، آقای احمدی‌نژاد، بار‌ها در نشست‌های خبری داخلی و خارجی اعلام کرده «در ایران آزادی مطلق وجود دارد» و یا «کشور ایران دموکراتیک‌ترین کشور منطقه است». چه چیز پشت پرده‌ای ممکن است وجود داشته باشد که این چنین با آمدن نمایندهٔ حقوق بشر مخالفت می‌کند؟! در کشور آزادی (!) که پاسخ هرگونه انتقاد و اعتراض با تهدید و ارعاب داده می‌شود، در کشور آزادی که پاسخ هر گونه دفاع ازعقیده و دیانت و مذهب متفاوت با حاکمان با اسارت و بند و زنجیر داده می‌شود. در کشور آزادی که پاسخ دفاع وکلا از موکلین بی‌گناه‌شان آن هم در دادگاه‌های فرمایشی با زندان و دستبند و احکام سنگین و محرومیت از وکالت داده می‌‎‌شود، در کشور آزادی که ایجاد رعب و وحشت و نمایش قدرت با اعدام بر سر جرثقیل‌ها و میدان‌های عمومی شهر نشان داده می‌شود، چیزی برای پنهان نگاه داشتن وجود ندارد.آقای احمد شهید! درک این شرایط برای شما آسان باشد یا نه، این شرایط واقعیت‌های زندگی ما هستند، ما به خاطر عقایدمان در کشوری زندانی هستیم که مقاماتش هر لحظه، هر روز، از ضایع شدن حقوق انسان‌ها در سایر کشور‌ها، حتی دور‌ترین نقطه جهان ابراز ناراحتی کرده و با مردم آن کشور‌ها اعلام همبستگی می‌کنند، به حاکمان مستبد سایر کشور‌ها انتقاد می‌کنند و به دیکتاتور‌ها هشدار می‌دهند که صدای مردمانشان را بشنوند. چون این ملت‌ها هستند که مسیر تاریخ را تعیین می‌کنند، از برخورد با دانشجویان گله می‌کنند و از آزادی بیان و عقیده دفاع. در این شرایط من از همهٔ آن‌ها می‌پرسم «پس من که هستم؟» من که اکنون به خاطر عقایدم، به خاطر اندیشه‌ام، در زندانم، هم بندی‌های من، زنان بی‌گناه با عقاید مختلف در کجای این پازل قرار دارند؟!! «پس شما چرا صدای ما را نمی‌شنوید؟!!»بعد از تلاش‌های بسیاری برای رساندن صدایت به گوش مسئولان نتیجه می‌گیری که وصف الحال اینان‌‌ همان قصهٔ «مرگ خوب است، اما برای همسایه» است. این گونه است که وقتی صدایت شنیده نمی‌شود، فریاد برمی‌آوری و از حقوق از دست رفته‌ات می‌گویی، فریاد می‌کشی تا صدایت را بشنوند حتی کسی در فراسوی مرز‌ها. فریاد می‌کشی تا وجدان‌های بیدار از صدای غم و ناله‌هایت به خود آیند و این نوشته من خطاب به شما حکم‌‌ همان فریاد است با کوهی از درد و رنج. من به عنوان دختری ۲۴ ساله‌ و ایرانی، دانشجوی رشته علوم کامپیو‌تر دانشگاه تربیت معلم تهران، که از اول اسفند سال ۱۳۸۷ (۱۹ فوریه ۲۰۰۹) به همراه برادرم به جرم عدالت طلبی، آزادی خواهی و دفاع از انسانیت و شرافت انسانی در زندان به سر می‌برم، با شما سخن می‌گویم. دختری که تجربهٔ زندان‌های وزارت اطلاعات، بند ۲۰۹ و بند عمومی زندان اوین، زندان رجایی شهر و زندان قرچک ورامین را در طول دو سال و نیم حبسش در کارنامه خود دارد. من از جایگاه یک دانشجوی ایرانی با شما صحبت می‌کنم.در حالی که هم سن و سالان من در سایر کشور‌ها برای طی کردن مسیر پیشرفت و ترقی در همهٔ عرصه‌های اجتماعی و علمی توسط دولت‌هایشان حمایت و هدایت می‌شوند، من در پشت می‌له‌های زندان برای حداقل حقوق انسانی دست و پا می‌زنم. برای حق اندیشیدن، حق بیان افکارم، حتی حق نفس کشیدن. در کشوری که سهم من از حقوق شهروندی و از سرزمین پهناور و آسمان بزرگش، گوشهٔ قفسی است که با تکنولوژی‌های پیشرفته و دوربین‌های مداربسته حتی نفس‌هایم را می‌شمارند و تنها ارتباطم با این دنیای بزرگ در این عصر ارتباطات تنها هفته‌ای ۲۰ دقیقه ملاقات کابینی با خانواده‌ام از پشت شیشه‌های کثیف و با گوشی تلفن است. سهم من گوشهٔ تنگ قفسی ست حتی بدون هواخوری. وقتی ژست‌های ارزش نهادن به علم و دانش و فناوری از سوی حاکمان نشان گرفته می‌شود، از خود می‌پرسی پس بازداشت دانشجویان چه معنایی دارد، جدای از صد‌ها نفری که سالانه از تحصیل محروم می‌شوند، آن هم تنها به دلیل اعتقاداتشان. دردناک‌ترین نکته این است که این برخورد‌ها فقط به دانشجویان محدود نمی‌شود، بلکه همهٔ اقشار جامعه اعم از دکتر، مهندس، وکیل، کارگر، معلم، خانه دار، پیر و جوان و زن و مرد را نیز در بردارد!آقای احمد شهید! وقتی من کتاب اعلامیه جهانی حقوق بشر راورق می‌زنم نمودی جز حسرت بر دلم نمی‌ماند و هرگز به دنبال مصدادیقش در کشورم نخواهم گشت؛ که ما هنوز برای اثبات انسان بودنمان با هر عقیده و فکر و مذهب که باشیم باید به مبارزه‌ای این چنین دشوار تن در دهیم و تنها به خاطر رعایت انسانیت تاوانی این چنین گزاف بپردازیم. شاید بتوانم برای تک تک موارد اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر مثال نقض بیاورم. من و برادرم در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ نه تنها برای عقیده خودمان که به خاطر عقاید بعضی از اعضای خانواده‌مان بازجویی می‌شدیم! من در همین بند ۲۰۹ زنان بهایی را دیدم که صرفا به خاطر عقایدشان دستگیر شده بودند. دیدم خبرنگارانی را که به علت خبر رسانی از وضع موجود بازداشت شده بودند. دادگاه ناعادلانه‌ای را که من و برادرم را هر کدام به پنج سال حبس توام با تبعید به سخت‌ترین تبعیدگاه ایران محکوم کرد دیدم و تبعید به مکانی که از نظر وضعیت زندانهای کل کشور تبعید‌گاه بود.بله آقای شهید، قصهٔ تلخ ما سر دراز دارد که تنها می‌توان به نکاتی از آن اشاره کنم. من در زندان و در میان معتادان و قاتلان و قاچاقچیان و فواحش که جملگی قربانیان نظام نابرابرو ناعادلانه این سرزمین‌اند زندگی کرده‌ام آن هم از سن ۲۱ سالگی. و بد‌ترین شرایط را تجربه کرده‌ام. شرایط زندگی وحشتناک رجایی شهر، وجود دو دستشویی با یک سینک روشویی و دو حمام برای ۲۰۰ نفر تنها کوچک‌ترین مثال ملموس این شرایط است، که من درد‌ها و زخم‌های عمیق بسیاری بر تن این مردم رنج دیده و ستم کشیده دیده‌ام. با آن‌ها نشسته‌ام و با آن‌ها درد کشیده‌ام و بر بی‌کسی و بی‌پناهیشان گریسته‌ام. و چه خوب می‌شد اگر شما هم از نزدیک ببینید، شما هم ببینید که نه تنها حقوق اولیه زندانیان ندامتگاه شهر ری (زندان قرچک) نادیده گرفته می‌شود، که حقوق انسانیشان نیز زیرپا گذاشته می‌شود. شما هم ببینید زنان بی‌پناه در جایی نگهداری می‌شوند که کوچک‌ترین هم خوانی با استانداردهای یک زندان را ندارد. حال من پس از تبعید به رجایی شهر و انتقال به زندان قرچک و دوباره به زندان اوین منتقل شده‌ام. و اکنون به اتفاق ۳۲ تن از زنان بی‌گناه روزهای تاریک حبس را می‌گذرانم با کمترین امکانات ارتباطی در شرایط کاملا امنیتی و در جایی که به گفته خود مسئولان زندان اوین به عنوان «بند» شناخته نمی‌شود.آقای شهید! نمی‌دانم پس از نوشتن این نامه چه برخوردی با من خواهند کرد، کما اینکه در زندان رجایی شهر تنها به علت اینکه خانواده‌ام را از وضعیت بحرانی خود مطلع کرده بودم، از تاریخ ۲۲ مهر ماه ۸۹ به مدت چهار ماه از ملاقات با ایشان و تماس تلفنی با خانواده‌ام محروم شدم و اکنون برادرم فرزاد مددزاده، قریب به دو ماه است که به همراه سه تن دیگر از دوستانش، صالح کهندل، بهروز جاویدتهرانی و پیروز منصوری، از زندان رجایی شهر به بند امنیتی ۲۴۰ زندان اوین منتقل شده‌اند. که تا این لحظه هیچ خبری از آن‌ها در دست نیست. ولی ما همه این تجربیات تلخ و جانکاه را به قیمت گزاف ایام جوانی به دست آورده‌ایم. اکنون که شما ماموریت یافته‌اید این مظالم را از نزدیک ببینید، شاید به قیمت صرف کردن از وقت با ارزشتان، ببینید و با هوشیاری و وجدان آگاه و بیدار خود جهان را از آن مطلع سازید و مانع تداوم این بیدادگری‌ها گردید.آقای شهید، گفتنی‌ها کم نیست و این تنها گوشه‌ای کوچک از دریای رنج و درد بود،‌‌ همان طور که این کورسوی امید در دل همه ما زندانیان و مردم رنج کشیده ایران وجود دارد که شاید گزارش کامل شما و اجماع جهانی و تلاش شما برای تحقق آرزوی کسانی که منشور بین المللی حقوق بشر را تنظیم کرده‌اند در ایران منجر به بهبود شرایط شود. این بیم هم البته وجود دارد که این موضوع مانند هزاران موضوع دیگر در کام بازی‌های سیاسی فرو رود. اینک چشم‌ها به سوی شماست. شما نگذارید که چنین شود.

شبنم مددزاده

زندان اوین

شهریور
فرانک فرید، فعال حقوق زنان در تبریز بازداشت شد
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: فرانك فرید شاعر، مترجم، فعال آذربایجانی حقوق زنان و از فعالان همگرایی جنبش زنان عصر روز گذشته، شنبه دوازدهم شهریورماه و در جریان ناآرامی های روز گذشته تبریز در سه راه امین این شهر دستگیر شد.
به گفته منابع مطلع، خانم فرید روز گذشته و به جهت انجام امور شخصی از منزل خارج شده بود که توسط نیروهای اطلاعاتی بازداشت گردید.
از اتهام و نیز از محل نگهداری این فعال مدنی اطلاعی در دست نیست
خانم فرید پیش از این نیز در جریان دعوت وی به کنفرانس بررسی حقوق زنان در کشور ترکیه به وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود.

ویکی لیکس: نام و هویت منابع و عوامل آمریکا در ایران علنی شد

میدل ایست برلین/ بیش از ۲۵۰هزار سند محرمانه دیپلمات های آمریکا با ذکر نام منبع و هویت کامل افراد در اینترنت قابل دست رسی ست. در اثر یک اشتباه، اصل تمام اسناد دیپلمات های آمریکا که تاکنون نسخه ویراستاری آن توسط ویکی لیکس منتشر شده بود، به بیرون درز کرده و در دست رس همگان قرار گرفته است.
نام تمام افراد و منابعی که از ایران برای آمریکا گزارش می دادند و در اسناد ویکی لیکس تاکنون با علامت ضربدر مشخص شده بود، علنی شده و قابل دیدن است.
۱ـ اصل اسناد کجاست؟
در اینترنت پرونده ای به حجم یک و هفتاد و سه مگابایت وجود دارد که برای همه قابل دست رسی ست. برای باز کردن این پرونده نیاز به یک کد هست. این کد در اینترنت موجود است و برای کسانی که اندکی اطلاع ازاینترنت دارند، قابل دریافت است.
در این پرونده بیش از ۲۵۰ هزار سند دیپلمات های آمریکا که بخشی از این اسناد از طرف ویکی لیکس سال گذشته انتشار یافت دیده می شود.
علاوه برآن، در این پرونده اسناد محرمانه ای هست که هنوز منتشر نشده اند.
این پرونده بطور دقیق حاوی ۲۵۱.۲۸۷ سند دیپلمات های آمریکا ست .
۲ـ تفاوت این اسناد با اسناد قبلی ویکی لیکس چیست؟
سال گذشته ویکی لیکس چهار ماه قبل از انتشار ، تمام اسناد را در اختیار بعضی رسانه ها مانند اشپیگل، لوموند، ال پاییس، گاردین و نیویورک تایمز قرار داد تا نام افرادی را که با انتشار اسناد ممکن است جان آن ها در معرض خطر قرار گیرد، حک کنند و بجای آن ضربدر قرار دهند.
اسنادی که تاکنون ویکی لیکس و یا این رسانه ها منتشر می کردند نام منابع مشخص نیست. اما در اسنادی که در این پرونده هست، نام افراد دیده می شود.
گروه میدل ایست برلین، مدتی ست که این پرونده راباز کرده است و نگاهی گذارا به آن انداخته. اما تاکنون مطالعه نکرده است. 
به گفته بعضی خبرنگاران آلمانی که فرصت مطالعه بخشی از این گزارشات  را کرده اند، در این اسناد نام منابع و یا "عوامل سازمان های امنیت"  کشورهای اسراییل، اردن، ایران ، افغانستان دیده می شود. بطور مثال به نقل از منبعی که از ایران گزارش می دهد و در سند هویت وی قابل تشخیص است، آمده:"در ایران مردم باید طوری وانمود کنند که گویا از این ملاهای احمق و دیوانه تبعیت می کنند".
ویا در یکی دیگر از اسنادی که شماره ۰۹KUALALUMPUR۹۹۱ را دارد و در اواسط سپتامبر ۲۰۰۹ مخابره شده است، نام منبع ایرانی بطور کامل درج شده است. این منبع مشخصات یک شرکت پوششی را که به خرید سلاح مشغول است، لومی دهد.
این سند جزء اسنادی ست که تاکنون از طرف ویکی لیکس منتشر نشده است.
۳ـ چگونه این اسناد به بیرون درز کرد؟
این پرونده در حقیقت، یکی از آرشیو های ویکی لیکس است و باز کردن آن نیاز به رمز ورودی دارد. آسانژ، سخن گوی ویکی لیکس، قبلا این  پرونده را محض احتیاط  در جایی ذخیره کرده  و رمز را به خبرنگارگاردین داده بود. گویا وی بعدا فراموش کرد این پرونده را پاک کند.
درکتابی که گاردین در باره ویکی لیکس منتشر کرده ، این کد درج شده است. بدین وسیله کد به بیرون درز کرد. آسانژ در موضع گیری خود گاردین را مسول درز اسناد و پیامدهای آن می داند و اعلام کرد که بر علیه این روزنامه شکایت خواهد کرد. گاردین می گوید که آسانژ در آن زمان گفت که این کد موقتی ست و پس از مدت کوتاهی باطل خواهد شد، به همین خاطر در آن کتاب درج شده است.
۴ـ پیامدها
دیپلمات های غربی نگران آنند که انتشار این اسناد باعث به خطر افتادن جان افرادی شود که برای آمریکا گزارش ارسال می کردند.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin