۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه


مادر مسعود هاشم زاده: مسعود من، مرد روشنی بود، آزادی می خواست

  • مسعود هاشم زاده، جوان 27 ساله ای بود که در راهپیمایی روز 30 خرداد ۸۸ با اصابت مستقیم گلوله جان باخت و خانواده اش پیکر او را در روستای ولی آباد یکی از روستاهای رشت دفن کردند.

    خانواده او نیز همانند بسیاری از خانواده ها با طرح شکایتی خواهان معرفی و محاکمه قاتل فرزندشان شدند. اینک که بیش از دو سال از این واقعه می گذرد مطلع شدیم که پدر مسعود هاشم زاده در گذشته است. فاطمه محسنی می گوید: پدر مسعود هاشم زاده داغ فرزند را به دل داشت و زمانی که حرف های آقای لاریجانی را می شنید حرص می خورد و مریضی اش شدید تر می شد که چطور او می تواند بگوید در جریان انتخابات فقط یک نفر کشته شده است.
    ... مادر این جان باخته ی جوان راهپیمایی سی خرداد این روزها در حالی سخنان احمدی نژاد (مبنی بر اینکه دو سوم کشته شدگان پس از انتخابات بسیجی و باقی تخریب کننده ساختمان ها بوده اند) را می شنود که به گفته ی خودش عزادار بودند.
    احمدی نژاد در هشتمین سفر خود به ایالات متحده آمریکا، طی یک نشست خبری که با حضور ۲۰ خبرنگار رسانه‌های آمریکایی در هتل محل اقامت وی برگزار شده بود، معترضان حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران را عده قلیلی نامید که ساختمان‌ها را تخریب می‌کنند و خودروها را به آتش می‌کشند.
    نام مسعود هاشم زاده نیز در سایت پرچم یکی از سایت های هوادار دولت ذکر شده است که در بالای آن نوشته شده هفتاد درصد این اسامی از طرفداران دولت و نظام بوده اند.
    پس از آنکه خانواده های شماری از کشته شدگان پس از انتخابات به اظهارات اخیر احمدی نژاد واکنش نشان دادند، جرس سراغ فاطمه محسنی، مادر مسعود هاشم زاده رفته است.
    خانم هاشم زاده:
    ما به همراه آقای هاشم زاده پیگیر پرونده ی کشته شدن فرزندم بودیم. در واقع ایشان همراه همه خانواده های کشته شدگان پیگیر این ماجرا بودند. برای همه ی ما غم بزرگی بود. اصلا جواب پیگری های قضایی ما را ندادند و گفتند پرونده شما پیگیری نمی شود.
    خانواده شما با چه مشکلاتی پس از کشته شدن فرزندتان مواجه شدند؟
    در روزهای نخست که پسرم کشته شد برای ما مشکل به وجود آمده بود و هنوز که دو سال گذشت باز هم مشکل به وجود می آورند. به خاطر اینکه جنازه را از ما نگیرند، آوردیم در روستای خودمان پسرم را دفن کردیم. ما تهران زندگی می کردیم. پسر دیگرم هم بازداشت شده بود و در مراسم خاکسپاری مسعود بود که او را آزاد کردند. این غم بزرگی برای پدرش بود. آقای هاشم زاده نتوانست غم را تحمل کند نه پرونده اش پیگیری شده بود و نه هیچ؛ مریض شد و بعد از تحمل بیماری فوت کرد.
    ببینید آقای هاشم زاده (قبل از فوت شدن) می گفت هرجا که توانستی حرفت را بزن؛ ما پدر و مادرها دیگر از جان گذشته هستیم، به خاطر داغ بچه هایمان.
    اخیرا آقای احمدی نژاد در آمریکا گفته است که دو سوم کشته شدگان پس از انتخابات بسیجی و یا از طرفداران حاکمیت بوده اند. در سایت پرچم یکی از سایت های هوادار دولت هم اسم پسر شما را درج کرده و بالای آن نوشته اند که هفتاد درصد این کشته شدگان بسیجی و از طرفداران دولت بودند، خود شما چه می گویید؟
    مسعود من، مرد خیلی روشنی بود، آزادی می خواست برای خودش ، برای همه جوان ها... پسر من به خاطر رای خود به خیابان رفته بود . به خاطر خواسته های خودش و به خاطر آزادی به خیابان رفت. خواست ما این است که جواب درستی به ما بدهند. به چه گناهی پسر من کشته شد، به چه گناهی این همه جوان مثل پسرم کشته شدند؟
    در جریان هستید که آقای لاریجانی گفته تنها یک نفر پس از انتخابات در ایران کشته شد؟
    آقای هاشم زاده وقتی توی خانه بستری بود حرف های لاریجانی را از تلویزیون شنید، بیماری اش شدید تر شد؛ یعنی صحبت ایشان، حرف زور بود. صدایم کرد و گفت خانم، چی می گه این آقا؟ این همه جوان ها کشته شدند، چرا می گوید یک نفر کشته شد؟ این جمله را خودمان از تلویزیون شنیدیم، و پدر مسعود وقتی شنید بی اندازه حرص می خورد، غصه می خورد. ما خودمان با اینکه عزادار بودیم به خاطر درگذشت پدر مسعود، صحبت های اخیر احمدی نژاد را هم شنیدیم. این جمله ها را وقتی پدر و مادر ها و خانواده ها گوش می دهند داغون می شوند.
    ناگفته ای اگر باقی مانده است بفرمایید.
    ما می خواهیم به ما جواب بدهند. جوانان ما، خواسته زیادی نداشتند؛ آنها آزادی می خواستند. جواب ندادند که چرا بچه های ما را کشتند و حالا مشکلات در ایران بیشتر شده است. به هیچ خانواده ای جواب ندادند. ما وقتی دادگاه رفتیم به ما پیشنهاد دیه دادند. ما پول نمی خواهیم، ما می خواهیم قاتل را به معرفی کنند و پاسخ بدهند که گناه بچه های ما چه بود که آنها را کشتند.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin