ابرهای تیره، آسمان روزنامه نگاری ایران را ترک نمیکنند
فقط طی یک سال گذشته بیش از ده نفر از روزنامه نگارانی که با قرارهای قضایی آزاد شده بودند با قطعی شدن حکم به زندان انتقال داده شدند. این امر وخامت اوضاع روزنامه نگاران مستقل و آزادی مطبوعات را در ایران به تصویر میکشد.
هم اکنون بیش از سی تن از روزنامه نگاران ایرانی با دریافت احکامی از یک تا دوازده سال حبس، در زندان بسر میبرند.
احمد زید آبادی، علیرضا رجایی، ابوالفضل عابدینی، عیسی سحر خیز، علی ملیحی، نادر کریمی جونی، عماد بهاور، شاهین زینعلی، حشمت الله طبرزدی، بهمن احمدی امویی، سیامک قادری و دهها نفر از روزنامه نگاران دیگر هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی ایران دوران محکومیت خود را میگذرانند.
محکومیتی که طی دادگاههای فرمایشی و امنیتی و بدون رعایت مفاد مطرح آئین دادرسی مدنی و حضور هئیت منصفه صادر شده است.
نه فقط به خاطر حضور بیش از سی تن از روزنامه نگاران در زندانهای ایران که مجموعا به حدود یکصدو پنجاه سال حبس محکوم شدهاند، بلکه به خاطر احضار، بازداشت و تحت فشار قراردادن شمار کثیری از روزنامه نگاران ایرانی از جمله عبدالرضا تاجیک، محمد قوچانی، فرزانه روستایی، نازنین خسروانی، احمد غلامی و... حکومت ایران همچنان جایگاه خود را به عنوان خشنترین حکومت ناقض آزادی بیان، آزادی مطبوعات و سایر آزادیهای مدنی حفظ کرده و به بزرگترین تهدید کننده روزنامه نگاران مستقل تبدیل شده است.
پس از به اصطلاح انتخابات ۸۸ و بالاخص در سال گذشته نهادهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی و در صدر آن وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتار به مراتب خشنتر و بیرحمانه تری علیه زندانیان سیاسی و از جمله روزنامه نگاران به مورد اجرا گذاشتند. هیات نظارت بر مطبوعات که با صدور بخشنامههای صریح و تهدید آمیز نشریات سراسری را از پرداختن به موضوعهای مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باز میدارد و درعوض این نشریات را به چاپ مطالب سفارشی و فرمایشی به نفع دولت و حکومت مجبور مینماید، طی سال گذشته با شدت بیشتری به فعالیت خود ادامه داده است. چنان که تندرویهای مدیر کل پیشین مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نهایتا وی را ناگزیر به استعفا کرد. این در حالی است که پس از تغییر مدیر کل یاد شده، رویه مالوف اداره کل مطبوعات داخلی و هیات نظارت بر مطبوعات تغییر چندانی نکرده و حکومت هم چنان از ابزار خشونت، توقیف، تهدید وارعاب روزنامه نگاران و نشریات برای مهار رفتار ایشان بهره میجوید.
البته در شهرستان وضع از این هم اسفناکتر و وخیمتر است ونمایندگان اداره کل مطبوعات در مراکز استان و شهرستانهای بزرگ، مستقیما با مطبوعات محلی تماس گرفتند و آنان را در مورد پرداختن یا نپرداختن به موضوعهای خاص تحت فشار میگذارند. این بدان معنی است که در شرایط کنونی، وجود مطبوعات آزاد و مستقل در ایران بیشتر به شوخی و لطیفه شبیه است. در همین حال معرفی روزنامه نگاران به عنوان جاسوسان دشمن باز هم از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران مورد تایید قرار گرفت تا جایی که مدیر کل پیشین مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها در جمع روزنامه نگاران، اصحاب رسانه را پیاده نظام دشمن خوانده است.
به جز اظهارات او، نمایش ساختگی اظهارات نادر کریمی جونی که تحت فشار و شکنجه در سال گذشته پخش شد، نشان میدهد که اعتراف گیری تلویزیونی با ابزار شکنجه به منظور بدنام کردن روزنامه نگاران به عنوان آخرین تیر ترکش وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد. البته روشن است که نه فقط مردم شریف ایران که ناظران بین المللی و دست اندرکاران رسانههای گروهی جهان، این حربه نخ نما شده دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران را میشناسند و برای آن اهمیتی قائل نیستند.
در سال گذشته فشار اجتماعی بر روزنامه نگاران و بالاخص روزنامه نگاران زندانی تشدید شد. پس لرزههای اقتصاد نابسامان و بحران زده ایران، اقتصاد نحیف و آسیب پذیر روزنامهها و رسانههای غیر دولتی ایران را بیش از پیش دچار آسیب کرده است. در این میان استفاده مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حربه کمکهای مالی و یارانه اعطایی به مطبوعات برای مهار انتقاد رسانهها از دولت و حکومت و نیز واگذاری انحصارآگهیهای دولتی به دو روزنامه ایران وکیهان، ضربه ناجوانمردانه دیگری بر اقتصاد روزنامههای مستقل و غیر دولتی ایران بود. در عین حال ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران با هرگونه کمک مردمی به خانوادههای روزنامه نگاران مقابله کرده و راههای رسیدن این کمکها به خانوادههای مذکور را با دستگیری، بازداشت جمع زیادی از فعالان مدنی و از جمله روزنامه نگاران فعال در این زمینه مسدود کرده است. دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران تلاش میکنند از طریق مسدود کردن این کمکها، معیشت خانوادههای زندانیان روزنامه نگار را دچار بحران کرده و روزنامه نگاران زندانی رابه تمکین در برابر خواستههای نامشروع حکومت وادار کنند.
این همه نشان میدهد که بالاخص در شرایط کنونی، دل بستن به بهبود رفتار جمهوری سالامی ایران در زمینه رعایت آزادیهای مدنی و حقوق انسانی چندان واقع بینانه نیست.
رهبر حکومت ایران در سخنرانیهای اخیر خود به آنچه که اختلاف افکنی میان مسولان نظام از طریق انتشار اخبار و اطلاعات از سوی رسانهها خوانده، به شدت حمله کرده و مطبوعات و رسانهها را به افزایش خود سانسوری فرا خوانده است. در ادامه این حملات، سایر روحانیون حکومتی ایران نیز به مطبوعات به عنوان پیگاههای دشمن حمله کرده و خواستار هر چه محدود کردن دامنه فعالیتهای مطبوعات و رسانهها شدهاند. در چنین شرایطی البته واقع بینانهتر خواهد بود چنانچه آینده تاریکی برای آزادیهای مدنی و از جمله آزادی بیان، آزادی گردش اطلاعات و آزادی مطبوعات پیش بینی شود و مهاجرت اجباری روزنامه نگاران ایرانی به خارج از مرزها، شتاب فزایندهای گیرد.