۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه


زنان ایرانی زنان فقر و بی خانمانی



نم نمک باران به روی شاخساران می چکید
کو د کی  با  بادبادک  د ر  خیا لم  می د و ید

ازسفا ل خانه همسایه مان مرغی غریب
بال و پرافشان به سوی آشیانش می پرید

دختر نهُ سا له ا ی میگفت : « ما د ر گشنه ام»
«جان مادر» گفت مادر،اشکش ازچشمش چکید :

« دختر نا زم ، گلم ، فر د ا برا یت میخر م 
نان سنگک با عروسک اوّل صبح ِسپید »
-
از شروع زند گی در زیر خط فقر بود
در سراسرعمر خود یک سفره رنگین ندید
-
در طلسم ظلمت شب د ر حریم  بیکسی
بغض سرگردان گلوی نازکش را میجوید

شوهر مجروحِ  در جنگش فلج افتاده بود
درکنار بسترش نالان  به عمری ناامید

در سکوت سرد شب زن با دعایی  زیرلب
نرم نرمک بوسه زد بر دخترش ، قلبش تپید

با سرودی غمگنانه بر لبش ماتیک زد
با قدمهای بلند از منزلش شد نا پد ید

لرز لرزان در خیابانهای تهران شد روان
درکنا ر تن فروشان ، کوچه های پُر زبید

ناگهان در خویشتن لرزید بر خود نعره زد
ماه را لرزان در اشکش دردرون برکه دید

پرده ای خون ازرگانش دردوچشمش شد پدید
بانگ زد ای ننگ و نفرت بر تو دژخیم  پلید

باهزاران ترس و وحشت اشک ریزان باز گشت
از کنار و گوشه ها  بانگ  اذان  را  می شنید

با نگاهی غمگنانه در درون خانه شد
چاییِ تلخی به آرامی به ایوان سرکشید

بوسه زد با هق هق گریه به قرآن مجید
کودکش را ناگهان درتوی بسترمرده دید

 یک نظردر روبرو برعکس رهبر کرد و گفت :
مردک قاتل به تو بر مذهبت باید که رید


مهدی یعقوبی

  نفرت از شیخ وملاarticle picture
 
نفرت از شیخ وملا. سروده ای از زنده یاد کارو ، یکی از نخست شاعران نیمایی ایران...

خواهم از شیخ کشی شهره این شهر شوم

شیخ و ملاء و مُریدان همه را قهر شوم

بر مذاق همه شیخان دغل زهر شوم

گر که روزی زقضا حاکم این شهر شوم

♥♥♥♥♥
خون صد شیخ به یک مست روا خواهم کرد

وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد

کف این میکده ها را زعبا خواهم کرد

زخم دل را میِ ناب دوا خواهم کرد

دست از دامن طناز رها خواهم کرد

شِکوه زآین بدش پیش خدا خواهم کرد

♥♥♥♥♥

زکم و بیش و بسیار بگیرم از شیخ

وجه اندوخته و دینار بگیرم از شیخ

آنقدر جامه و دستار بگیرم از شیخ

باج میخانهَ اَمرار بگیرم از شیخ

♥♥♥♥♥
وقف سازم دو سه میخانهَ با نام و نشان

وَندَر آنجا دو سه ساقی به مهروی عیان

تا نمایند همه را واقف ز اسرار جهان

گِرد هر چرخ به من مهلتی ای باده خوران
♥♥♥♥♥
زین سپس با دگران عشق و صفا خواهم کرد

همچو تو یکسره من ترک وفا خواهم کرد

ترک سجاده و تسبیح و َردا خواهم کرد

گذر از کوی تو چون باد صبا خواهم کرد

♥♥♥♥♥
هرگز این گوش من از تو سخن حق نشنید

مردمان گوش به افسانهَ زاهد ندهید

داده از پند به من پیر خرابات نوید

کز تو ای عهد شکن این دل دیوانه رمید

♥♥♥♥♥
درس حکمت همه را خواندم و دیدم به عیان

بهر هر درد دوایی است دواها پنهان

نسخهَ درد من این بادهَ ناب است بدان

کز طبیبان جفا جوی نگرفتم درمان

♥♥♥♥♥
من که هم می خورم و دُردی آن پادشهم

بهتر آنست که اِمشب به همانجا بروم

سر خود بر در خُمخانهَ آن شاه نهم

آنقدر باده خورم تا زغم آزاد شوم

♥♥♥♥♥***♥♥♥♥♥
کفر نامه یکی از مجموعه اشعار کارو دِردِریان است که به دلیل انتقاد از دین اسلام چاب و توزیع این کتاب در کشورهای اسلامی غیر مجاز محسوب می شود . که اشعار او بدین شرح است .
شب است و ماه می رقصد ستاره نقره می پاشدنسیم پونه و عطر شقایق ها ز لبهای هوس الود زنبق های وحشی بوسه می چیند و من تنهای تنهایم در این تاریکی شب خدایم آه خدایم صدایت میزنم بشنو صدایم از زبان کارو فریادت دهم، اگرهستی برس به دادم!

خداوندا! اگر روزی از عرشت به زیر آیی و لباس فقر بپوشی و برای لقمه نانی غرورت را به پای نامردان بشکنی

زمین و آسمانت را کفر میگویی، نمیگویی؟

خداوندا اگر در روز گرماگیر تابستانی تن خسته خویش را بر سایه دیواری به خاک بسپاری اندکی آنطرف تر کاخ های مرمرین بینی

زمین و آسمانت را کفر می گویی، نمی گویی؟! خداوندا اگر با مردم آمیزی شتابان در پی روزی ز پیشانی عرق ریزی شب آزرده و دل خسته تهی دست و زبان بسته بسوی خانه باز آیی زمین و آسمانت را کفر می گویی، نمی گویی؟! خدایا ! خالقا ! بس کن جنایت را بس کن تو ظلمت را تو در قرآن جاویدت هزاران وعده دادی تو خود گفتی که نا مردمان بهشت را نمیبینند ولی من با دو چشم خویشتن دیدم که نا مردمان ز خون پاک مردانت هزاران کاخ میسازند خدایا ! خالقا ! بس کن جنایت را بس کن تو ظلمت را

تو خود گفتی اگر اهرمن شهوت بر انسان حکم فرماید تو او را با صلیب عصیانت مصلوب خواهی کرد ولی من با دو چشم خویشتن دیدم پدر با نورسته خویش گرم میگیرد برادر شبانگاهان مستانه از آغوش خواهر کام میگیرد نگاه شهوت انگیز پسر دزدانه بر اندام مادر می لرزد قدم ها در بستر فحشا می لغزد

خدایا ! خالقا ! بس کن جنایت را بس کن تو ظلمت را تو خود سلطان تبعیضی تو خود فتنه انگیزی اگر در روز خلقت مست نمیکردی یکی را همچون من بدبخت یکی را بی دلیل آقا نمیکردی جهانی را اینچنین غوغا نمیکردی

هرگز این سازها شادم نمیسازد دگر آهم نمیگیرد دگر بنگ باده و تریاک آرامم نمیسازد شب است و ماه میرقصد ستاره نقره می پاشد من اما در سکوت خلوتت آهسته میگریم اگر حق است زدم زیر خدایی....!!! خدایا ! خالقا ! بس کن جنایت را بس کن تو ظلمت را خداوندا تو می گفتی زنا زشت است و من دانم که عیسی زاده طبع زنا زاد خداوندیست. خدایا ! خالقا ! بس کن جنایت را بس کن تو ظلمت را زین سپس با دگران عشق و صفا خواهم کرد همچو تو یکسره من ترک وفا خواهم کرد زین سپس جای وفا چو تو جفا خواهم کرد ترک سجاده و تسبیح و َردا خواهم کرد گذر از کوی تو چون باد صبا خواهم کرد هرگز این گوش من از تو سخن حق نشنید مردمان گوش به افسانهَ زاهد ندهید داده از پند به من پیر خرابات نوید کز تو ای عهد شکن این دل دیوانه رمید شِکوه زآین بدت پیش خدا خواهم کرد درس حکمت همه را خواندم و دیدم به عیان بهر هر درد دوایی است دواها پنهان نسخهَ درد من این بادهَ ناب است بدان کز طبیبان جفا جوی نگرفتم درمان زخم دل را میِ ناب دوا خواهم کرد من که هم می خورم و دُردی آن پادشهم بهتر آنست که اِمشب به همانجا بروم سر خود بر در خُمخانهَ آن شاه نهم آنقدر باده خورم تا زغم آزاد شوم دست از دامن طناز رها خواهم کرد خواهم از شیخ کشی شهره این شهر شوم شیخ و ملاء و مُریدان همه را قهر شوم بر مذاق همه شیخان دغل زهر شوم گر که روزی زقضا حاکم این شهر شوم خون صد شیخ به یک مست روا خواهم کرد زکم و بیش و بسیار بگیرم از شیخ وجه اندوخته و دینار بگیرم از شیخ آنقدر جامه و دستار بگیرم از شیخ باج میخانهَ اَمرار بگیرم از شیخ وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد وقف سازم دو سه میخانهَ با نام و نشان وَندَر آنجا دو سه ساقی به مهروی عیان تا نمایند همه را واقف ز اسرار جهان گِرد هر چرخ به من مهلتی ای باده خواران کف این میکده ها را زعبا خواهم کرد هر که این نظم سرود خرٌم و دلشاد بُود خانهَ ذوقی و گوینده اش آباد بُود انتقادی نبود هر سخن آزاد بُود تا قلم در کف من تیشهَ فرهاد بُود تا ابد در دل این کوه صدا خواهم کرد

منبع :ویکی پدیا

داریوش رضایی‌نژاد، روز گذشته ترور شد




به گفته این منبع آگاه، رضایی نژاد متولد بهمن ماه سال 1356 در آبدانان، از شهرستان‌های استان ایلام بوده که در سال 1377 مدرک کارشناسی خود در رشته مهندسی برق-الکترونیک را از دانشگاه صنعتی مالک اشتر اخذ کرده بود. وی همچنین متاهل و دارای یک فرزند دختر بود، که در جریان حادثه روز گذشته اخباری مبنی بر مصدومیت آن‌ها نیز مخابره شده است. رضایی نژاد همچنین دانشجوی کارشناسی ارشد دوره مشترک دانشگاه "هانوفر" آلمان بود.

صدور حکم اعدام برای ۵۴ متهم  توسط اژه‌ای گوشتخوار


خبرگزاری هرانا - سخنگوی قوه قضائیه از صدور حکم اعدام برای ۵۴ مجرم جرایم خشن طی چهار ماه گذشته خبر داد و گفت: پرونده‌های خمینی شهر، کاشمر و قتل مرحوم روح الله داداشی به دادگاه ارسال شده و به زودی حکم آن‌ها صادر می‌شود.

به گزارش فرارو، حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای  در شانزدهمین نشست خبری خود
 اظهار داشت: قوه قضائیه مصمم است با جرایم خشن و خاص همانند تجاوز، آدم ربایی و تجاوز به عنف که امنیت جامعه را مختل می‌کند به صورت جدی برخورد کند. رئیس قوه نیز به همه روسای دادگستری استان‌ها تاکید کرده است که این موضوعات را به دقت پیگیری کنند. همچنین وی از دادستانی درخواست کرده شرایط پیگیری پرونده از دادسرا تا اجرا فراهم شود.
وی ادامه داد: دیوان عالی کشور نیز موظف شد شعبات ویژه‌ای را برای رسیدگی خارج از نوبت این پرونده‌ها تعیین کند.

ارسال پرونده حادثه خمینی شهر به دادگاه

سخنگوی قوه قضائیه از ارسال پرونده حادثه خمینی شهر به دادگاه کیفری خبر داد و گفت: هم اکنون این پرونده به همراه پرونده کاشمر، دو مورد در تهران و پرونده قتل مرحوم داداشی به دادگاه ارسال شده است و به زودی حکم صادر می‌شود. طی چهار ماه نخست امسال ۵۴ نفر در خصوص جرایم خاص به اشد مجازات محکوم شدند که ۴۵ نفر از آن‌ها به دار مجازات در ملاء عام و در زندان آویخته شدند.

رسیدگی ویژه به قتل قوی‌ترین مرد ایران

وی در خصوص آخرین اقدامات در خصوص پرونده قتل روح الله داداشی گفت: خوشبختانه با تلاش خوب نیروی انتظامی مته‌مان این حادثه در کمترین زمان دستگیر و پرونده با تلاش دادسرا و صدور کیفر خواست به دادگاه ارسال شده است. اگر چه این پرونده ضرورتا به نظر پزشکی قانونی نیازدارد اما با تلاش مسئولان در اسرع وقت کیفر خواست صادر و پرونده به دادگاه ارسال شد.

نمی‌توان ۴۸ ساعته محاکمه و حکم صادر کرد

حجت الاسلام محسنی اژه‌ای با اشاره به انتظار مردم برای اجرای سریع حکم جرایم خشن تشریح کرد: نمی‌توان ظرف ۴۸ ساعت متهمی را محاکمه کرد چرا که محدودیت‌های قانونی از نظر زمانی وجود دارد. آئین دادرسی، حقوقی را برای متهم تعریف کرده است و قاضی ملزم به رعایت مسائلی در این زمینه است. اگر چه نوع جرم خشن است و مجازات آن اعدام است اما داشتن وکیل الزامی است.

به گزارش مهر، سخنگوی قوه قضائیه ادامه داد: در صورتی که متهم وکیل تعیینی نداشت باید برای وی وکیل تسخیری گرفت همچنین بعد از صدور حکم بدوی متهم ۲۰ روز فرصت دارد به حکم اعتراض کند. این گونه پرونده‌ها از زمانی که دادسرا تشکیل می‌شود تا صدور حکم قطعی یک ماه به طول می‌انجامد این در حالی است که توقع مردم در اجرای سریع حکم این مجرمان به حق بوده اما در شرایط کنونی این پروسه قانون است.

وی تصریح کرد: مجلس می‌تواند نسبت به کوتاه کردن فرایند دادرسی در پرونده‌های خاص اقدام و در این زمینه به قوه قضائیه کمک کند.

پیشگیری امری فراقوه‌ای است

حجت الاسلام محسنی اژه ایبا تاکید بر اینکه برخورد انتظامی و قضایی تنها راهکار حل مشکلات نیست تاکید کرد: باید زمینه‌های بروز این گونه جرایم را کاهش دهیم. حکومت، رسانه و مردم می‌توانند در این زمینه کارساز باشند. اگر چه یکی از وظایف قوه قضائیه پیشگیری است اما این امر فراقوه‌ای است و باید همگی تلاش کنیم تا بسترهای بروز جرم را از بین ببریم.

پگاه آهنگرانی و مرضیه وفا مهر با قید وثیقه آزاد می‌شوند

سخنگوی قوه قضائیه خبر دستگیری پگاه آهنگرانی و مرضیه وفا مهر را تایید کرد و افزود: نباید رسانه‌ها عنوان کنند که دو هنرمند دستگیر شده‌اند زیرا ما عنوان شخص را دستگیر نمی‌کنیم بلکه خود شخص را بر اساس جرمی که انجام داده است دستگیر می‌کنیم. این دو نفر هم بر اساس گزارشات رسمی مراجع امنیتی دستگیر شده‌اند و پرونده در تحقیقات مقدماتی است و امروز تحقیقات مقدماتی تکمیل شده و فعلا با تامین قرار آزاد می‌شوند.

حجت الاسلام محسنی اژه‌ای در مورد خبر بازداشت آقای «ع - م» به جرم اخلال در بازار ارز، گفت: فعلا این شخص با همین اتهام دستگیر شده که اگر اتهامش ثابت شود بر اساس مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد اخلالگران در نظام اقتصادی کشور با وی برخورد می‌شود. 

مادرانی که قرار است به دار کشیده شوند 

سهیلا وحدتی

• باید بتوانیم در آینده در چشم این کودکان نگاه کنیم و به آنها بگوییم که هر کاری از دستمان بر آمده برای نجات زندگی مادرشان از طناب دار انجام داده ایم. و اکنون شاید تنها کاری که از دست ما بر می آید این است که از مسئولین درخواست کنیم که اعدام این مادران را متوقف کنند ...

چهار تا بچه که یکی از آنها فلج است. بچه های حوریه هستند.
عکسی از آنها در اینجا نیست، اما بدون عکس هم می توان آنها را مجسم کرد: بچه هایی که در دنیایی با دیوارهای تنگ فقر به دنیا آمده اند.
بچه هایی که به خود پدر ندیده اند: مردی معتاد و ولگرد و خیابان خواب.
بچه هایی که اما با محبت مادر آشنایند: مادری دلسوز و مهربان که همه زندگی اش را وقف آنان کرده و از صبح تا شب فکر و ذکرو تلاش او برای تامین معاش و زندگی بچه هایش بوده ...

و حالا این خود حوریه است که بیش از هرکسی تصویر این بچه ها را دائم مرور می کند و نگران زندگی و آینده آنهاست. حوریه که می داند قرار است اعدام شود، از نگرانی وضعیت بچه ها و وحشت طناب دار روزی هزار بار از پای درمی آید. حوریه در زندان هم مثل همه دوران زندگی اش در بیرون از زندان تنهاست... تنها، بیکس و ناامید!

نمی داند چه کسی بعد از اعدام او، بچه هایش را دلداری خواهد داد. خیلی خوب می داند که کسی نیست! در همه طول زندگی اش هیچوقت هیچ کسی نبود که دست او را بگیرد و کمکش کند و گرنه کار او به اینجا نمی رسید. در همه بدبختی هایش تنها بود... و اکنون هم در انتظار مرگ احساس تنهایی و بدبختی بیش از همیشه با اوست.

حوریه صباحی زن جوانی است که شوهرش معتاد و آواره خیابانها شده و از صفحه زندگی خانوادگی ناپدید گشته است. پس از آن، خودش با هزار بدبختی و جان کندن برای تامین معاش بچه هایش تلاش می کرده است. زندگی برای زنی فقیر و تنها در دنیایی بیرحم که گویا اصلا او و درماندگی اش را هرگز نمی بیند، آسان نیست!

حوریه برای مبلغی اندک حاضر شده بود تا مواد مخدر حمل کند تا شاید بتواند خانواده را راه ببرد. در پی اولین دستگیری محکوم به اعدام می شود! قرار است چند روز دیگر در تیرماه در همدان به دار کشیده شود.

و حالا حوریه بدبخت تر و تنهاتر از همیشه در کنج زندان در انتظار اعدام است. آیا بیشتر نگرانی اعدام خودش است یا آینده بچه هایش بدون سرپرست؟ راستی، بچه های حوریه پس از اعدام او چه وضعیتی خواهند داشت؟ اگر مادر با همه فداکاری نتوانست زندگی آنها را تامین کند، مادربزرگ پیر و درمانده با آنها چه خواهد کرد؟ مادربزرگی که غم از دست دادن فرزند و بزرگ کردن یک نوه فلج و سه نوه دیگر همزمان روی قلبش سنگینی می کند.

جرم اصلی حوریه فقر و درماندگی و بیچارگی است.

و حوریه تنها نیست!
دو مادر دیگر نیز همراه او اعدام خواهند شد. لیلا حیاتی و رقیه خلجی دو زن دیگری که قرار است همراه حوریه اعدام شوند نیز مادر کودکان خردسال و نوجوانی هستند که به خود پدر ندیده اند و تنها سرپرست کودکان خود بوده اند و حالا قرار است اعدام شود و بچه ها واقعا بی سرپرست خواهند ماند. شوهران این دو زن زندانی هستند و حبس ابد دارند.

چه کسی پسربچه ده ساله لیلا را دلداری خواهد داد؟
با کدام واژه ها برای بچه های رقیه لالایی بخوانیم تا پس از اعدام مادر خوابشان ببرد؟

همه این مادران خود سرپرستی بچه ها و خانواده را به دوش داشته اند، با شوهری معتاد که یا آواره خیابان است و یا زندانی حبس ابد!

کسی از آقای قاضی پرسید که آیا این زنها انتخاب دیگری هم داشتند؟ کدام مرکزدولتی یا نهاد اجتماعی دست یاری به سوی این مادران دراز کرد که در تامین مخارج سرپرستی خانواده به آنها کمک کند؟ کدام مرکز کارآموزی آنها را برای بازار کار آماده کرد؟ کدام مرکز کاریابی به آنها کمک کرد که شغل قانونی پیدا کنند؟ آیا مقصر، مادری است که برای تامین مخارج زندگی فرزند فلج خود حاضر می شود مرتکب جرم شود یا جامعه ای که او را در نهایت بدبختی اش تنها می گذارد و بعد هم او را به دار می کشد؟ آیا پس از کشتن این مادرهای "بد" در جامعه فقط مردم "خوب" باقی می مانند که دور هم زندگی خوب و شیرینی خواهند داشت؟ این بچه ها در کدام گوشه از تصویر زندگی شیرین آدم های خوب جای می گیرند؟

اعدام مادر! کدام قانون اعدام را عملی انسانی می داند؟

با کدام واژه ها و به کدام زبان می توان به این کودکان مرگ مادرشان را توضیح داد؟ این بچه ها چگونه بزرگ خواهند شد؟ چه مفهومی از زندگی و قتل و جرم در ذهن آنها شکل خواهد گرفت؟

و درد اعدام مادر با بزرگ شدن آنها چه بسا بزرگ تر شود. خیلی سخت است که بدانی مادرت برای تامین زندگی ات دست به ارتکاب جرم زده و به خاطر آن اعدام شده است

ما، من و شما، اگر دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم، هرگز هیچ واژه ای برای دلداری دادن به این کودکان نخواهیم یافت!

باید بتوانیم در آینده در چشم این کودکان نگاه کنیم و به آنها بگوییم که هر کاری از دستمان بر آمده برای نجات زندگی مادرشان از طناب دار انجام داده ایم. و اکنون شاید تنها کاری که از دست ما بر می آید این است که از مسئولین درخواست کنیم که اعدام این مادران را متوقف کنند. تنها کاری که از دست ما بر می آید این است که با مقامات مسئول دادستانی و دادگستری همدان تماس بگیریم و از آنان بخواهیم که اجرای حکم اعدام این مادران را متوقف کنند.

به امید روزی که رسم اعدام از سرزمین ما رخت بربندد.

تلفن مرکزی دادسرای عمومی و انقلاب استان همدان برای تماس با آقای بیگلری، دادستان استان همدان

(در خواست کنید که شما را به اتاق آقای دادستان وصل کنند)
988118260022+
988118260023+
هانیه جان، 

میدانیم که به دلیل این عکس،این با مردم بودن، ممنوع التصویر شدید...
میدانیم که هنرمندانی چون شما، پگاه جان، و خانم وفا مهر عزیز، آقای پناهی عزیز، رامین پرچمی عزیز و هنرمندان دیگر از جنس مردمید.
میدانیم تفاوت شما عزیزان با اخراجی‌ها را!!! با پایان نامه ای‌ها را!!! 
میدانیم و میدانیم و میدانیم...
امروز پگاهِ مان آزاد شد با وثیقه!!!، به امید آزادگی بدون قید و شرط همهٔ هنرمندان و دوستان دربندمان
به امید آزادی همهٔ شما هنرمندان مردمی در بنده دیکتاتور ها



یک زن حامله به خاطر فقر مالی خود را به دار آویخت

زنان ايران :کوچه 25 منطقه امیر آباد نجف آباد روز گذشته یکی از سخت ترین روز ها را برای مردم محله پشت سر گذاشت سهیلا زن 21 ساله در حالیکه 5 ماهه باردار بود نتوانست بر سختی زندگی و فقر غلبه کند و خود را دار زد شوهر سهیلا که حمید نام دارد 25 ساله است تا یکسال پیش در شرکت برق منطقه ای کار میکرد او یک تکنسین برق و ماهر در کار خود بود اما تعدیل نیرو در وزارت خانه باعث اخراج تعداد زیادی از نیرو های قرار دادی گردید حمید هم جز همان گروه بود بعد از اخراج برای گذران زندگی به هر کاری دست زد حتی کارگری ساختمان اما این کار های موقت برای او فایده ای نداشت در یکی از روز های نوروز سهیلا خبر بارداریش را به او داد حتما حمید میخواست برای آینده فرزندش کاری کند مقدار کمی پس انداز داشت آن را در یک قرض الحسنه گذاشت و وام گرفت و یک پیکان مدل پایین خرید تا مسافر کشی کند اما از بد حادثه یک روز در شلوغی بازار یک پسر 12 ساله با دوچرخه در حالیکه جلوتر از حمید رکاب میزد کنترل خود را ازدست داد و به زیر ماشین رفت بعد از سه روز کما فوت کرد. خانواده داغدار پسر رضایت ندادند و حمید درزندان است
خانواده سهیلا و حمید خودشان مشکلات عدیده مالی دارند سهیلا از آنها درخواست کمک نمیکند چون میداند آنها هم شرایط خوبی ندارند نمیخواهد انها را نگران کند چند روز پیش یکی از زنهای همسایه سهیلا را غمگین و رنگ پریده میبیند او میگوید اصلا حال خوبی نداشت مرتب میگفت خدایا چرا باید یک نفر دیگر ا به این زندگی نکبت بار دعوت کنم من خودم هم باید بروم
زن همسایه حرف او را جدی نگرفت تا اینکه دیروز شنید او خود را دار زده است نمیدانم چه کسی به حمید خبر میدهد
وقتی همسایه منتظر بیرون آوردن جنازه بودند باور کنید همه پیر و جوان به رهبر و رییس جمهور فحش میدادند نفرین میکردند چون سهیلا واقعا نوگلی بود که بیگناه پر پر شد خداوند اور ا غرین رحمتش کند
.
تجاوز در زندان جمهوری اسلامی



«تجاوز جمعی» دیگر به یک زن؛ این بار در اطراف کرج


پس از رسانه‌ای شدن پرونده تجاوز گروهی در استان‌های گلستان، اصفهان و خراسان رضوی، ارگان رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی روز دوشنبه از تجاوز جمعی تازه عده‌ای جوان به یک زن در ملارد کرج و دستگیری متهمان خبر داد.

به نوشته روزنامه جام جم، ارگان رسمی صدا و سیما، شش عضو یک باند که همگی جوان‌های بین ۲۰ تا ۲۵ سال بوده‌اند روز جمعه، ۳۱ تیرماه، زن جوانی را در ملارد کرج ربوده و پس از سرقت اموال وی، او را به محل متروکه‌ای برده و مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده‌اند.

این گزارش حاکی است که پلیس پس از جمع‌آوری اطلاعات از سوی شاکی، موفق شده‌ است هر شش متهم را دستگیر کند. به نوشته این روزنامه، سه تن از متهمین ساکن تهران و سه تن دیگر ساکن اصفهان هستند و یک نفر از آنها نیز افغانی است.

این شش نفر تا زمان پایان تحقیقات تکمیلی از سوی دادسرای ملارد، در زندان به سر می‌برند.

روزنامه جام جم در حالی از این پرونده تجاوز گروهی پرده برداشته است که اواسط تیرماه نیز از تجاوز دو مرد «سابقه‌دار» به یک دختر جوان معلول ذهنی در حومه تهران خبر داده و افزوده بود که این دو نفر از سوی پلیس دستگیر شده‌‌اند.

علاوه بر این موارد، سه مورد تجاوز گروهی دیگر نیز طی دو ماه گذشته در ایران رسانه‌ای شده است.

اوایل خردادماه، عده‌ای از «اراذل و اوباش» با ورود به یک باغ در خمینی‌شهر، پس از زندانی کردن مردان در یک اتاق، زنان و دختران حاضر در محل را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دادند.

پس از انتشار این خبر، رسانه‌های جمهوری اسلامی از حادثه تجاوز گروهی به زنی در روستایی در کاشمر که در اردیبهشت ماه سال جاری به وقوع پیوست خبر دادند.

به دنبال رسانه‌ای شدن حادثه کاشمر، خبرگزاری‌ها در اواخر خرداد از بازگشایی دو پرونده تجاوز به عنف در استان گلستان که یکی از آن‌ها به قتل منجر شده بود خبر دادند.

این اخبار در حالی منتشر می شود که برخی از مقام‌های حکومتی ایران طرز پوشش و رفتار زنان را در وقوع این حوادث بی‌تأثیر ندانسته و همچنین رسانه‌ای شدن این دست از حوادث را به ضرر امنیت جامعه دانسته‌ اند.

احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی، پس از انتشار اخبار مربوط به حادثه کاشمر، با تأکید بر این‌که از آن حادثه حدود دو ماه می‌گذرد و عوامل دخیل نیز دستگیر شده‌اند، از رسانه‌ای شدن آن انتقاد کرده‌ بود.

وی همچنین چندی پیش ایران را «امن‌ترین کشور جهان» دانسته و گفته بود که از لحاظ وضعیت امنیتی، بحرانی در کشور مشاهده نمی‌شود.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin