سالگرد ترور زنده یاد شاپور بختیار
آنچه شاپور بختیار را به نوعی در متن مباحثات سیاسی امروز ایران همچنان نگه داشته و یا دست کم او را همچون بسیاری از همتایانش به طور کامل به حاشیه نرانده، نه تنها بر نخست وزیری او، که بر دو پایه دیگر استوار شده است: اول، دیدگاه هایش در باره ماهیت نظام سیاسی که قرار بود جایگزین نظام پادشاهی شود و به طور کلی رابطه دین و قدرت؛ و دوم؛ ترورش ۱۳ سال پس از انقلاب ۱۳۵۷ و فراز و فرودهای پرونده این ترور که از جمله سال گذشته با آزادی علی وکیلی راد، یکی از محکومان قتل او، دیگر بار ورق خورد. او حدود سی سال پیش از آنکه به نخست وزیری برسد و خود را ناگزیر ببیند که در باره خطر روی کار آمدن حکومتی دینی و به تعبیر خودش،"دیکتاتوری نعلین" هشدار دهد، رساله دکترایش را در باره رابطه دین و قدرت نوشته بود. به همین دلیل است که به سختی می توان این فرضیه را رد کرد که او در سال ۱۳۵۷، صرفا بر بنیان جاه طلبی سیاسی، باور به جدایی دین از قدرت را فراموش کرده بوده یا این باورها، مبنایی برای عمل سیاسی او نبوده است؛ چه در پذیرش مقام نخست وزیری نظامی که امید چندانی به بقایش نمی رفت و چه در عملکرد و موضع گیری هایش در قبال جریانی که دستیابی اش به قدرت تقریبا محتوم به نظر می رسید.